اکثر اوقات کمالگرایی یکی از موانع قدر در مسیر رسیدن به اهداف و رویاهایمان است. دچار تفکر صفر و صدی میشویم. این تفکر که یا باید عالی باشیم یا نباید اصلن شروع کنیم. در این صورت خیلی از مواقع با ترس، افکار منفی و فکرهای طولانی خودمان را خسته میکنیم. هرگز کاری را شروع نمیکنیم یا نیمه کاره رهایشان میکنیم. مدام با خودمان میگوییم اگر مسخرهام کنند چی؟ اگر بهترین نباشم چی؟ من الان فلان سرمایه، فلان اطلاعات را ندارم، پس نمیتوانم از پس این کار بربیایم.
خب اگر این دورهها را شرکت کنم، این کتابها را هم بخوانم، وام هم بگیرم، دفتر کار هم تهیه کنم، آن وقت همه چیز جفتوجور میشود و من میتوانم کارم را شروع کنم. در حالی که این کارهای پشت صحنه تمامی ندارد. مدام سعی میکنیم بهتر شویم، دریغ از یک اقدام. ده سال میرویم دانشگاه، ولی دریغ از ذرهای تغییر. خیلیها بهترین مدارک را دارند، اما هنوز شغلی ندارند و مدام پی بهانههای مختلف برای توجیه بیکاریشان هستند. بیایید با خودمان صادق باشیم. کار فراوان است. به خدا که کار فراوان است. منتهی ما شجاعتش را نداریم تا از دل کمالگراییمان عبور کنیم و پیش برویم. وقتی به خودم مینگرم، میبینم تمام عمرم را فدای این تفکر کردم. این تفکر مانع اصلی خیلی از ما است که اجازه نمیدهد از زمین برخیزیم و کاری کنیم. در عوض وجدان خود را و شعور دیگران را با بهانههای مختلف گول میزنیم. درست است. موانع زیاد است. اما آیا تا زمانی که یکی یکی آنها را از سر راه برنداریم، میتوانیم شروع کنیم؟ خیر هرگز. پس باید کمالگرایی را کنار بگذاریم تا بتوانیم پیشرفت کنیم. در ادامه چند راهکار برای برداشتن این مانع بزرگ بر سر راهمان معرفی میکنم.
قدم اول: شروع کنیم
کمالگرایی یکی از آن موانع بزرگ برسر راه ماست. برای برداشتن آن از سر راه خودمان باید شروع کنیم. شروع کردن تا حد زیادی انرژی کمالگرایی را در ابتدای مسیر میگیرد. در نظر داشته باشید که کمالگرایی یک انرژیخوار بسیار بزرگ است. پس با پس زدن این انرژیخوار بزرگ میتوانید تا حد زیادی خود را جلو بیاندازید. چند دقیقه تأمل کنید، اگر کمالگرا نبودیم و نمیخواستیم همه چیز در عالیترین حد خود باشد تا شروع کنیک، هماکنون چه میکردیم؟ چه نتایجی در دست داشتیم؟ این جا همان جایی است که باید کمی درنگ کنیم. این کمک میکند تا بتوانیم مسیر را با اشتیاق بیشتری طی کنیم. آنها را جایی برای خود یادداشت کنیم.
روزی مربیام از من پرسید: «مریم اگر دو سال پیش کمالگراییت رو کنار میگذاشتی و مستمر تولید محتوا میکردی اکنون چه دستاوردی داشتی؟». جوابی که به سوالش دادم به شدت برایم شوکه کننده بود. من میتوانستم کسبوکار خودم را داشته باشم و به افراد زیادی کمک کنم، اما اکنون در ابتدای مسیر بودم. به همین راحتی دو سال از عمر نازنینم را بر باد داده بودم. جواب دادن به این سوال میتواند سوختی برای رهایی از بند کمالگرایی باشد. شما هم امتحانش کنید.
حالا در قدم دوم برای این که کمالگرا نباشیم باید چه کنیم؟ نکاتی که در ادامه گفته میشود نیازمند تمرین کردن و اقدام و اقدام است. صرفن دانستن آنها کاری از پیش نخواهد برد. پس سعی کنید هر روز به خودتان یادآوری کنید و دست به اقدام بزنید.
قدم دوم: متوسط بودن را تمرین کنیم.
قرار نیست همیشه عالی باشیم. ممکن است در کاری متوسط باشیم و این اصلن بد نیست. شاید اصلن در همه کارها متوسط باشیم، این کافی است. همین که بتوانیم یک غذای خوشمزه درست کنیم کافی است. قرار نیست سرآشپز بینالملی شویم. همین که بتوانیم با فرزندتان ارتباط برقرار کنیم کافی است. قرار نیست روانشناس شویم. همین که بتوانیم دوستانی داشته باشیم کافی است. نیازی نیست در ارتباطاتمان بینظیر باشیم. سعی کنیم خودمان باشیم. کافی باشیم. مادر کافی، عنوان یک کتاب است برای مادرانِ کودکان نوپا. نویسنده این کتاب یک پرستار بچه است. او میگوید همین که بتوانید مادری کافی باشید کافی است. نیازی نیست بینظیر و عالی باشید.
قدم سوم: از افراد کمالگرا فاصله بگیریم.
وجود چنین افرادی در کنار ما باعث میشود ما هم شبیه آنها شویم. سعی کنیم تا جای ممکن از آنها فاصله بگیریم. اگر نمیتوانیم از آنها فاصله بگیریم حداقل در کارهایمان از آنها مشورت نگیریم. از آنها نظر نخواهیم. در کارهایشان دخالت نکنیم و روی خودمان متمرکز شویم. به طور کلی از دنیایشان فاصله بگیریم. بگذاریم آنها در دنیای خودشان باقی بمانند. الان زمان این نیست که آنها را نجات دهیم. باید اول خودمان را نجات دهیم.
زمانی که برای اولین بار دورههای راه هنرمند را میخواستم برگزار کنم، از کسی کمک خواستم. یک نویسندهی تمام وقت کمالگرا که به هیچکس اعتماد نداشت. وقتی از او خواستم تا کمکم کند، به من گفت: «مریم تو صلاحیت این کار رو نداری. چطور به خودت اجازه میدی این دوره رو برگزار کنی؟ تو شاید بتونی یه ادمین بشی. در حالی که در اونم صلاحیت کافی رو نداری.» بعد هم هر چه در چنته داشت رو کرد تا به من ثابت کند پیج من بسیار ناشیانه است و صلاحیت تدریس ندارم. خب برای منی که اول مسیر بودم و اعتمادبهنفس قدرتمندی نداشتم همین تشرها کافی بود تا برای سالها خودم رو لایق هیچ کاری ندانم و به هیچ کاری دست نزنم.
پس با هیچکس برای شروع کارمان، رشدش و… مشورت نکنیم. مگر اینکه آن فرد آدم امن زندگی ما باشد یا یک متخصص یا مربی ما باشد. این را هیچوقت فراموش نکنیم با هیچکس در مورد تصمیماتمان صحبت نکنیم حتا با خواهرمان. زیرا خواهرمان هم خیلی راحت میتواند به ما بگوید: «مریم اینکار رو نکن تو این رو هم نیمهکاره ولش میکنی!»
قدم چهارم: قانون 70 درصد را رعایت کنیم.
یک کمالگرا تمایل دارد همهچیز عالی باشد و بعد شروع کند. مثلن میخواهد کسبوکاری راه اندازی کند تا دیزاین، کاتالوگ، تبلیغات، برنامههای چندماه و چند سال آینده، پول و اطلاعات لازم در اختیارش نباشد شروع نمیکند. من در مسیر تهیهی یک محصول آموزشی برای شما بانوان کشورم هستم. در هنگام شروع کار این میل در من بود که باید تمام کتابهای مرتبط را بخوانم. تمام دورههای سرآمد را شرکت کنم و بعد دوره را آمادهسازی کنم. زمانی که متوجه این کمالگرایی شدم برای خودم یک بازه زمانی تعیین کردم. با خود گفتم تا این مدت زمان هر چه آماده بود باید ارائه شود. این تعیین بازهی زمانی باعث شد فرصتی برای کمالگرایی نداشته باشم و دست به اقدام بزنم. از تک تک فرصتهایم برای ساختن محصولم استفاده کنم. پس اگر متوجه شدیم که 70 درصد کار انجام شده آن را ارائه کنید و در معرض دید قرار دهید.
میتوانید از پیشنهاد من نیز استفاده کنید. بسنجید چقدر زمان نیاز دارید تا بتواند کارتان را ارائه کنید. بعد هفتاد درصد آن زمان را برای خود بازهی زمانی تعیین کنید و دست به کار بشوید.
قدم پنجم: شادتر باشیم
سعی کنیم به خودشناسی از احساساتمان برسیم. مدام در حال اندازه گیری درجه احساساتمان نباشیم. یک لیست تهیه کنیم از مواردی که ما را شادتر میکنند. با کمک آنها میتوانیم حالمان را خوب نگه داریم و روزبهروز بهتر باشیم. انرژیمان را با آنها افزایش دهیم.
یکی از کارهایی که به شخصه از آن انرژی فراوانی دریافت میکنم عبادت و راز و نیاز با خداست. حتا پیش از نوشتن، یک قرآن کوچک کنار دستم دارم که کمی از آن را میخوانم و بعد با انرژی شروع میکنم.
پس به خودمان اجازه دهیم شادتر باشیم. باور کنید ما به این دنیا نیامدیم تا زجر بکشیم. ما جزئی از خداییم. خدا دوست ندارد بندگانش در عذاب باشند. این ما هستیم که با ناآگاهیهایمان این رنجها و عذابها را برخود تحمیل میکنیم.
پس بیاید بیاغازیم و کمی شاد بودن را تمرین کنیم. مطالعه کتابهایی در این زمینه نیز میتواند به ما کمک فراوانی کند.
در نتیجه ما میتوانیم با به کاربردن این راهکارها به مرور بر کمالگرایی خود غلبه کنیم. طبق مقاله قدم به قدم پیش برویم. اول شروع کنیم و سپس با تمرین متوسط بودن ادامه دهیم. پس از آن محیطمان را امن کنیم و از افراد کمالگرا فاصله بگیریم. از قانون هفتاد درصد برای پیشبردن کارهان بهره بگیریم و شادتر بودن را تمرین کنیم. فراموش نکنید که شما باید کمالگرایی را کنار بزنید و به سمت کمالطلبی قدم بردارید. قرار نیست از روز اول عالی باشید شما به مرور زمان عالی میشوید.
آخرین نظرات: