فواید کم خوابیدن | مسیری برای رسیدن سریع به رویاها

صبح هنگام پیرمردی گوشتالو با چشم‌هایی کم‌سو و کلاه فرانسوی روبه‌رویم می‌نشیند. او از توصیه‌اش به جوانان می‌گوید. به فکر فرو می‌روم.

می‌گوید: «برای خودتون ساعت کاری مشخص کنید. بیشتر کار نکنید. من شده سه شب نخوابیدم و نشستم کار کردم. حالا سوی چشمام رفته. نمی‌تونم خوب ببینم. هیچ چیز رو با سلامتیتون عوض نکنید.»

وقتی اینستاگرام کلیپ بعدی را پخش می‌کند، دیگر توجهی به آن نمی‌کنم.

به بلاگری می‌اندیشم که چند سالی است، می‌شناسم. سخت‌کوش، توانا و با پشتکار است. کم می‌خوابد که بتواند به تمام کارهایش برسد. گاهی تعریف می‌کند که ۳ صبح می‌خوابد و ۷ صبح بیدار می‌شود.

بارها برایم سوال شده است که چطور تا این اندازه کم می‌خوابد و هنوز زنده است. سوالاتی را دیده‌ام که پرسیدند «چطور این‌قدر کم می‌خوابی؟»

و او از خودش می‌گفت، از آرزوهایش که برای آن‌ها می‌جنگد.

بارها تلاش کردم مثل او باشم. اما شکست خوردم. نتوانستم بی‌خوابی را تحمل کنم. بدن من به خواب نیاز داشت. این حق بدنم بود که بعد از کلی خستگی در طول روز، شب‌ها را استراحت کند.

این شکست هر بار مرا آسیب پذیرتر کرد. احساس می‌کردم من نقصی دارم.کمبودی در درون. پس هر بار ناامیدتر و شکننده‌تر شدم.

او را که می‌دیدم از خودم شرمگین می‌شدم. چرا اینقدر می‌خوابی. کمتر بخواب. مگر تو آرزو نداری. رویا نداری. افتاده بودم به جان خودم. مثل کرکس‌هایی که بر جسمی در حال مرگ نوک می‌زنند.

کمی بعد از آن بلاگر فاصله گرفتم. و با استاد کلانتری همراه شدم. وقتی در حرکت توسعه فردی شرکت کردم، استاد از ده معیار روزشان گفتند. ده معیار که بر اساس عملکردشان در آن زمینه‌ها به خودشان و روزشان نمره می‌دادند.

در بین معیارها استاد از خواب با کیفیت و کافی گفتند. از اهمیت خواب خوب و با کیفیت. یعنی ۸ ساعت خواب. این برایم عجیب بود. پذیرش این گفته برایم سخت بود. اما این جزو معیارهای استاد بود، پس می‌توانست جزو معیارهای من هم باشد. اما نشد. هنوز هم باور نداشتم.

پیش از شروع این نوشته در گوگل جستجو کردم «فواید کم خوابی» اما حتا یک مورد هم بالا نیامد. تمام صفحاتی که بالا می‌آیند از مضرات کم خوابی می‌گویند. پیری زودرس. کم‌سو شدن بینایی. ضعیف شدن سیستم ایمنی بدن. خطر افسردگی و…

استاد ناهید عبدی نیز در دوره نظم شخصی از اهمیت این موضوع صحبت کردند. این که به نفع بیشتر کار کردن از خوابتان نزنید. سعی کنید هشت ساعت خواب شبانه داشته باشید. در حالی که نمی‌توانیم از روزمان به درستی استفاده کنیم، کمتر خوابیدن چه فایده‌ای دارد؟

به امروزم می‌اندیشم. به بهانه بهره بردن از زمان دم صبح، یک ساعت زودتر از همیشه بیدار شدم. ساعت پنج صبح. دوش گرفتم تا خواب از سرم بپرد. اما چند دقیقه بعد در آغوش صفحات صبحگاهی خفته بودم. در ادامه، روزم نیز با کسلی و بی‌حالی به سر شد.

با خود می‌گویم شاید کم خوابیدن در کوتاه مدت جواب بدهد اما در بلند مدت چه؟ ده سال بیست سال چه؟ وقتی نمی‌خوابم دارم عمر چشمانم را کوتاه می‌کنم. وقتی نمی‌خوابم عمر خودم را کوتاه می‌کنم. و برای کاری مثل نویسندگی که به دیدی بلند مدت نیاز دارد، نخوابیدن ظلم به خودم، عمرم و چشمانم است.

به اشتراک بگذارید

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

پست های مرتبط